در دنیای جواهرات همیشه برای بازگشت به گذشته و احیای دوباره جواهرات بهانه وجود دارد، اینبار جواهرسازان انگلیسی به مناسبت چهارصدمین سال مرگ ویلیام شکسپیر به سراغ جواهرات دوران الیزابت رفتهاند. درحالی که انگلیسیها سالمرگ نمایشنامهنویس مشهور خود را با برگزاری انواع جشنوارهها، تورها و تولیدات مختلف صحنه و تلویزیون جشن میگیرند، مورخان جواهرات و دوستداران این حوزه بیشتر شیفته جواهرات منحصربهفرد این دوره شدهاند.
یکی از انواع بزرگداشتها از نوع جواهرات، نمایشگاه موزه «ون کلیف اند آرپلز» لندن است. در این نمایشگاه میتوان جواهرات منحصر به فرد و سفارش داده شده یا توسط ملکه الیزابت اول و دیگر جواهرات مطرح و مد دوران حکومت او را مشاهده کرد. جواهرات رنسانس انگلیسی یا همان دوران ملکه الیزابت به این راحتی در بازار دیده نمیشود و جواهرات اصلی و گرانقیمت این دوره معمولا در خانههای حراج و در دست دلالان و مجموعه داران جواهرات یافت میشود.
جواهرات مشهور به رنسانس انگلیسی کمی پس از رنسانس ایتالیایی خلق شده اما سبک طراحی آنها بسیار به هم شباهت دارد و بسیار بر جواهرات اروپایی تاثیر گذاشته است. این دوره زمانی است که هنر به طور کلی در انگلستان رونق گرفته است. سلطنت ملکه الیزابت اول (۱۵۵۸-۱۶۰۳) به عصر طلایی تاریخ انگلستان شهره است. در این دوران دستاوردهای بزرگی در شعر، موسیقی ادبیات روی داده است.
تئاتر نیز در این دوره به اوج خود میرسد و و ویلیام شکسپیر و کریستوفر مارلو در این دوره زندگی جدیدی به تئاتر انگلستان هدیه میکنند. ملکه الیزابت نیز به تئاتر بسیار علاقهمند بود و در دوران او تماشاخانههای بسیاری تاسیس شده است. علاوه بر تئاتر اشتیاق بسیار زیاد او به جواهرات نیز مثالزدنی است.
تقریبا در تمام پرترههای ملکه الیزابت جواهرات به صورت گردنبند، گوشواره و سرآذین و یا جواهرات تزئینی لباس دیده میشود. او به مرواریدهای باروک، سنگهای قیمتی رنگی روشن، موتیف برخی از حیوانات و پرترههای مینیاتوری در دل پلاک گردنبند بسیار علاقه داشت.
این پرترههای مینیاتوری به عنوان هدیه به درباریان و نمایندگان دیگر خاندان سلطنتی داده میشد و گاهی اوقات نیز دیگران برای نشان دادن احترام و وفاداری خود به ملکه پرترههای مینیاتوری در قالب گردنبند به وی هدیه میکردند. نیکلاس هیلارد «Nicholas Hilliard » طلاساز، طراح و مینیاتوریست برجسته آن دوره جواهرساز اصلی ملکه الیزابت اول بود. پلاک این گردنبندها در هردو طرف با طلا، سنگهای قیمتی و موتیفهای گوناگون تزئین میشد در حالیکه انگشترها معمولا با یک تکه سنگ و به صورت بسیار سادهتر طراحی میشد.
در این دوره، پلاکهای سه بعدی، گردن آویزهای ظریف بلند و مروارید باروک بسیار مد روز و جواهرات غالب این دوره است. پلاکها به شکل انواع حیوانات، کشتی، اسطورهها و موتیفهای نمادین و گاهی اوقات بیش از یک پلاک در یک گردنبند همگی داستان های خاص خود را دارند. این پلاکها اغلب میناکاری شده و با جزئیات ظریف فراوان طراحی شدهاند. زنجیر گردنبندها نیز با نقوش فراوان و میناکاری همراه است. از آنجا که یقه لباسهای آن دوره بسیار بلند بوده و پوست بدن کمتر پیداست، جواهرات طوری طراحی شده است تا بر روی پارچه بیشتر به چشم بیاید. جواهرات این دوره بیشتر بر دور یقه لباس، بر روی موها یا به صورت دوخته شده بر روی لباس قرار گرفته است.
انگشتر نیز در این دوره بسیار محبوب است و علاوه بر انواع تخت و ویژه انگشت کوچک، انواع پاسی «posy» یا «شعر نوشت» نیز سراسر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم بسیار محبوب و مد روز است. جای تعجب نیست که انواع انگشترهای «شعر نوشت» که متشکل از انگشتر با اشعار حکاکی شده در باب عشق، دوستی و پیامهای مذهبی است در حداقل دو نمایشنامه از شکسپیر مورد اشاره قرار گرفته است.
حلقه یا انگشترهای شعر نوشت به قرن چهاردهم میلادی بازمیگردد که دوباره از اوایل قرن شانزدهم و پس از آن بسیار محبوبیت پیدا کرده است. این حلقهها در دوران الیزابت اول به شکلی سادهتر و تنها با یک جمله حکاکی شده بوده است. حلقههای شعرنوشت گاهی در نمایشنامههای شکسپیر تشدیدکننده کمدی یا تراژدی است.
هملت میگوید:«آیا این یک مقدمه است یا شعر روی انگشتر؟ » اوفلیا در پاسخ میگوید: «این کوتاه سرور من، نشانی از عشق زنانه است». در نمایشنامه «تاجر ونیزی» نیز انگشتر شعر نوشت نقش دارد و «نریسا» انگشتر منقوش به «دوستم بدار و ترکم نکن» را به گراتیانو هدیه میکند و او عهد میکند که هرگز آن را از دست ندهد و تا زمان مرگ همراهش باشد که در نهایت اینچنین نمیشود. انگشترهای «Fede Gimmel» متشکل از دو دست و قلبی در میانه است که با جابهجا شدن دستها قلب نمایان میشود. این انگشتر سبک محبوب دیگری است که اوج محبوبیت آن به قرن نوزدهم میلادی بازمیگردد و به تولد، عشق و مرگ اشاره دارد. شکسپیر در نمایشنامه «طوفان» نیز از زبان فردیناند که میگوید:«بگیر این دست من است» و میراندا در پاسخ میگوید: «و نیز دست من با قلبی درون آن» به این انگشترها اشاره کرده است.
دیگر انگشترهای این دوره ادامهای بر رنسانس ایتالیایی با سنگهای قیمتی و قالبهای چهار پر است. انگشترهای این دوره در پرترهها و زندگی واقعی در تمامی انگشتان مورد استفاده قرار گرفته است. فیلمهایی چون شکسپیر عاشق، الیزابت و الیزابت: عصر طلایی منابع مفیدی برای نگاه به جواهرات و نوع پوشش این دوره است.